در يكي از خيابانهاي اصلي شهر اراك .امامزاده اي سيار مشغول به کار می شود. ضريح امامزاده اي كه به داخل خيابانها آمده تا مردمي هم كه وقت رفتن به امامزاده را ندارند "حاجاتشان برآورده شود."
و افرادي كه دوان دوان به سوي ضريح مي آمدند و دستي بر آن مي كشيدند و پولي داخل آن مي ريختند. مردي هم كه گويا رابط ميان مردم و امامزاده بود با ميكروفوني به دست مردم را به سوي امامزاده فرا ميخواند.ديگري هم پارچه هاي سبزي به مردم ميداد تا بتوانند دخيل ببندند
حالا که به خاطر غم نان مردم وقت ندارن به امامزاده سر بزنن ، امام زاده راه افتاده و به مردم سرکشی میکنه!!